نخلستان سعدی

درون سینه ات نهنگی میتپد

نخلستان سعدی

درون سینه ات نهنگی میتپد

نیازمندی

بسمه تعالی

 

با سلام خدمت عموم بینندگان وبلاگ نخلستان سعدی

 

به یک موضوع خوب و زیبا برای نوشتن متن یا یک داستان (کاملا) جدید نیازمندیم.زیرا این کار از عهده مدریت بلاگ (به علت مشغله های فکری اجتماعی فرهنگی آموزشی پرورشی هنری اقتصادی و سیاسی) بر نمی آید.از بینندگان محترم تقاضا می شود نظر خود را در رابطه با این مسئله بگویند.حتما رسیدگی خواهد شد.

 

   با تشکر و سپاس فراوان مدریت وبلاگ نخلستان سعدی

                                                         نهنگ

مسائل ۱ و۲ از توضیح المسائل حضرت امام خمینی

احکام تقلید

 

مساله ۱ـ عقیده مسلمان به اصول دین باید از روی دلیل باشد.ولی در احکام غیر ضروری دین باید یا مجتهد باشد که بتواند احکام را از روی دلیل به دست آورد.یا از مجتهد تقلید کند یعنی به دستور او رفتار نماید یا از راه احتیاط طوری به وظیفه خود عمل نماید که یقین کند  تکلیف خود را انجام داده است.مثلا اگر عده ای از مجتهدین عملی را حرام می دانند و عده دیگر می گویند حرام نیست آن عمل را انجام ندهد .و اگر عملی را که بعضی واجب می دانند آن را به جا آورد . پس کسانی که مجتهد نیستند و نمی توانند به احتیاط عمل کنند واجب است از مجتهد تقلید نمایند.

مساله ۲ـ تقلید در احکام عمل کردن به دستور مجتهد است.و از مجتهدی باید تقلید کرد که مرد و بالغ و عاقل و شیعه و شیعه دوازده امامی و حلال زاده و زنده و عادل باشد . و نیز بنابر احتیاط واجب باید از مجتهدی تقلید کرد که حریص به دنیا نباشد و از مجتهدین دیگر اعلم باشد.یعنی در فهمیدن حکم خدا از تمام مجتهدین زمان خود استادتر باشد.

تولد مبارک

چه خوبه:

با تمام وجود واسه رسیدن به یه چیزی دعا کنی نذر کنی خودتو به آب و آتیش بزنی و بهش نرسی اما بازم امیدوار بمونی!تا آخر عمر ! بزنی به کوچه علی چپ از امیدواری به همه شیرینی بدی !۲ اردی بهشت تولد مبارک

 

                                                       ۳۷۶ روز

اردی بهشت

فرا رسیدن ماه اردی بهشت را به تمامی دوستان تبریک و تهنیت عرض می کنم امیدوارم ماه خوب و پر نعمت و با برکتی داشته باشیم .

یادی از سعدی

یکم اردی بهشت سالروز بزرگداشت ابوعبدالله مشرف ابن مصلح یا مشرف الدین ابن مصلح الدین عبدالله شیرازی مشهور به شیخ سعدی یا شیخ شیرازیا شیخ شاعر و نویسنده بزرگ ایران که به افصح المتکلمین معروف شده است را به تمامی دوستان از جمله خودم تبریک می گویم .در باب نام و نام پدر و همچنین در باب تاریخ ولادت سعدی اختلاف بسیار است . چنانکه نام او و پدرش را گونه گون نوشته اند . و ولادتش را از ۵۷۱ تا ۶۰۶ ه.ق.احتمال داده اند.همچنین در تاریخ وفاتش سال ۶۹۰ و۶۹۵ ه.ق نیز ذکر شده است .بهر حال سعدی در شیراز ولادت یافت و در کودکی از پدر یتیم ماند.خانواده و قبیله او غالبا عالما دین بودند . و سعدی هم بعد از تحصیلات از شیراز بیرون آمد ... پاریس ۱۹۱۹ ...آسیای صغیر ..عرب ... ابوالفرج ابن الجوزی ...آسیای صغیر ... مخزن السرار ... شرق شناسان .. لاتین ... از مجموع اطلاعات مذکور میزان نفوذ سعدی در قلمرو زبان فارسی و همچنین اندازه شهرت سعدی و تاثیر وآثار او در نویسندگان شرق و غرب بدست میاید.

 

با کمی تخلیص نقل از دایره المعارف : مرحوم دکتر غلامحسین مصائب

 

 

سبب نظم کتاب

در اقتصای عالم بگشتم بسی        به سر بردم ایام با هر کسی

تمتع ز هر گوشه ای یافتم          ز هر خرمنی خوشه ای یافتم

چو پاکان شیراز خاکی نهاد         ندیدم که رحمت بر این خاک باد

تولای مردان این پاک بوم            بر انگیختم خاطر از شام و روم

دریغ آمدم ز آن همه بوستان          تهیدست رفتن سوی دوستان

بدل گفتم از مصر قند آورند               بر دوستان ارمغانی برند

مرا گر تهی بود از آن قند دوست   سخنهای شیرین تر از قند هست

نه قندی که مردم به صورت خورند       که ارباب معنی به کاغذ برند

چو این کاخ دولت بپرداختم             براورده در از معرفت ساختم

یکی باب عدل است و تدبیر و رای       نگهبانی خلق و ترس خدای

دوم باب احسان نهادم اساس      که منعم کند فضل حق را سپاس

سوم باب عشق است و مستی و شور     نه عشقی که بند برخود به زور

چهارم تواضع رضا پنجمین            ششم وصف مرد قناعت گزین

به هفت در از عالم تربیت            به هشتم در از شکر بر عافیت

نهم باب توبه است و راه صواب           دهم در مناجات و ختم کتاب

به روز همایون و سال سعید        به تاریخ فرخ میان دو عید

ز ششصد فزون بود پنجاه و پنج        که پر در شد این نامبر دار گنج

بمانده است با دامنی گوهرم          هنوز از خجالت سر اندر برم

که بحر لولو صدف نیز هست          درخت بلند است در باغ پست

الا ای خردمند فرخنده خوی          هنرمند نشنیده ام عیب جوی

قبا گر حریر است و گر پرنیان         به ناچار حشوش بود در میان

تو گر پرنیانی نیابی مجوش        کرم فرمای و حشوش بپوش

ننازم به سرمایه فضل خویش         به در یوزه آورده ام دست پیش

شنیدم که در روز امید و بیم         بدان را به نیکان ببخشد کریم

تو نیز ار بدی بینی ام در سخن       به خلق جهان آفرین کار کن

چو بیتی پسند آیدت از هزار به       مردی که دست از تعنت بدار

که خرما به شیرینی اندوده پوست      چو بازش کنی استخوانی ور اوست

همانا که در پاس انشای من   چو مشک است بی قیمت اندر ختن

چو بانک دهل هولم از دور بود      به غیبت درم عیب مستور بود

گل آورد سعدی سوی بوستان      به شوخی و فلفل به هندوستان

 

دکتر سعدی

یک نهنگ پیشرفته

صبحا که من میرم مدرسه مسیرم یه جوریه که از کنار پارک کاکتوس رد میشم.دیروز یکی از دبیرام منو دیده بود و هر چی دست و سر تکون داده بود و بوق زده بود من نفهمیده بودم.وقتی اومد سر کلاس گفت:صبح دیدمت که داشتی از کنار باغچه ها رد میشدی و به گلها نگاه میکردی و حرف و لبخند میزدی.همون احساسی که وقتی یکی میگه دیونه بهم دست میده داشتم .اما من هرگز با گلها حرف نزدم و از دیدن این پارک ها لذت نمیبرم ولی صبحا به خیلی چیز ها فکر میکنم مثل بقیه ساعات روز!