آشپزخانه:
من زمزمه می کردم:گل پیش روی تو ای گل من دیگر تماشا ندارد...گردد خجل گل ز رویت این جان این جای حاشا ندارد...
مادرم زمزمه می کرد:بارو بندیل و ببند اینجا دیگه جای تو نیست...تو ترانه های من جایی واسه حرفای تو نیست...
ته نوشت:۱-آخرین ماه فصل محبوبم شروع شده و رو به اتمام است.۲-امروز سه سال شد و از این بابت حال خوشی ندارم!۳-بیا بخندیم!
سلام . خوب این همون اختلاف نسل هست که همه مشکلات از اون ناشی میشن ;-)
عاشق باشی و آسمونی
سلام
اختلاف نسل؟فکر می کنم به چیز دیگه هم گفته بشه!
دعای خوبی بود.
راستی نهنگ چند روزیه از کشند خبری نیست ؟دلم براش تنگ شده
رس ریزونه
دلتنگ نباش
پایه خنده هستم
همینو می خواستم!
کاندیداهای بهترین هنرمند سال
خوبیار سالاری
احمد کارگران
حسین قدسی نژاد
حسن بردال
عبدالحسین رضوانی
مجید ذاکری
انتخاب در :
http://ccu-cinema.blogsky.com
/
سلام بر دختر عمه عزیز!
منم داشتم زمزمه می کردم.
چرا ننوشتی؟
شاد باشی به منم سر بزنی خوشحالم می کنی!
سلام بر پسر دایی خالی!
معذرت می خوام شما آشپزخونه ما بودی؟
اگه نخوام خوشجالت کنم؟!