به نام اهورامزدا(از روی کارت دعوت عروسی نگاه کردم) وبلاگ کپک زده و هم صبحان عزیز سلام سال نو مبارک(چقدر تکراری) از اینکه تو این مدت نتونستم قسمت هایی از ذهنم رو به نمایش عمومی بزارم متاسفم سال ۸۸ مثل همه ی سال های دیگه بود البته با اتفاقهای متفاوت که گذشتن و گذشته ها گذشته. کسی چه میدونه تو سال جدید چه اتفاق هایی ممکنه بیافته؛هر چند همه روی خوب بودنش اتفاق نظر دارن. همیشه آدم ها در حال رفت و آمدن؛ آسمون هم آبیه؛ نهنگ هم زنده است ولی کسی نمیدونه که با اون جسه کجا قایم شده که کسی نمیبینتش انتخابات سگ هایی که پارس میکنن تبسم اشک ها و لبخندها(واقعا فیلم خوبیه) و واقعا چیز دیگه ای یادم نمیاد؛خواهرم هم یادش نمیاد! حالا همه چیز آسون به نظر میرسه به هر حال ضمن تبریک آغاز سال ۸۹ و آرزوی آسودگی مضاعف و پیشرفت دو چندان(اتفاق های خوبی که باعث خوشحالی آدم میشن) پایان سریال ویکتوریا رو هم تبریک میگم. با سپاس مدیریت وبلاگ نخلستان سعدی |