نخلستان سعدی

درون سینه ات نهنگی میتپد

نخلستان سعدی

درون سینه ات نهنگی میتپد

نشانه ها تعجیل ظهور

آشپزخانه:

 

من زمزمه می کردم:گل پیش روی تو ای گل من دیگر تماشا ندارد...گردد خجل گل ز رویت این جان این جای حاشا ندارد...

مادرم زمزمه می کرد:بارو بندیل و ببند اینجا دیگه جای تو نیست...تو ترانه های من جایی واسه حرفای تو نیست...

 

 

ته نوشت:۱-آخرین ماه فصل محبوبم شروع شده و رو به اتمام است.۲-امروز سه سال شد و از این بابت حال خوشی ندارم!۳-بیا بخندیم!

نظرات 5 + ارسال نظر
نوید 5 اسفند 1387 ساعت 09:45 ب.ظ http://lawbreaker.blogsky.com

سلام . خوب این همون اختلاف نسل هست که همه مشکلات از اون ناشی میشن ;-)
عاشق باشی و آسمونی

سلام
اختلاف نسل؟فکر می کنم به چیز دیگه هم گفته بشه!
دعای خوبی بود.

گوج گنو 5 اسفند 1387 ساعت 10:20 ب.ظ http://www.goojegeno.blogsky.com

راستی نهنگ چند روزیه از کشند خبری نیست ؟دلم براش تنگ شده

رس ریزونه
دلتنگ نباش

بهشب 6 اسفند 1387 ساعت 10:32 ق.ظ

پایه خنده هستم

همینو می خواستم!

سی سی یو 7 اسفند 1387 ساعت 06:20 ب.ظ

کاندیداهای بهترین هنرمند سال
خوبیار سالاری
احمد کارگران
حسین قدسی نژاد
حسن بردال
عبدالحسین رضوانی
مجید ذاکری
انتخاب در :
http://ccu-cinema.blogsky.com
/

سینا سایبانی 10 اسفند 1387 ساعت 01:31 ب.ظ http://sina-s.blogsky.com

سلام بر دختر عمه عزیز!
منم داشتم زمزمه می کردم.
چرا ننوشتی؟
شاد باشی به منم سر بزنی خوشحالم می کنی!

سلام بر پسر دایی خالی!
معذرت می خوام شما آشپزخونه ما بودی؟
اگه نخوام خوشجالت کنم؟!

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد